روزی به قصد دانستن جای تو از همه پرسیدم: كجاست؟
زمین گفت: من هم منتظرم، هر چه می گردم نمی یابم.
آسمان گفت:چشمان من چنان بر زمین دوخته است، تا اگر آمد چكه چكه بسرایمش.
دریا گفت: هر روز به چشمان آسمان خیره ام، تا اگر آمد موج موج خبر آمدنش فریاد كنم.
درخت گفت: قد می كشم تا اگر آمد، برگ برگ راه آمدنش مهیا سازم.
و من به خود گفتم: كجاست؟
همه منتظرند، پس من هم می نویسم تا اگر آمد،
واژه واژه همه احساس حیات را برایش افشا كنم.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
<-CategoryName->
:: برچسبها:
<-TagName->