چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد
هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می لرزد
چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟
چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب، زمین و زمانه می لرزد
ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه می لرزد
"میلاد عرفان پور"

:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: برچسبها:
مادرم ,
زهرا ,
فاطمه ,
در ,
دیوار ,
پهلو ,
شکسته ,
آتش ,
ناله ,
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17