اینجا فقط نیاز حضور توست...





می دانی؟
آقا نشانی ات شده گم، آه می دانی؟
آقا هوای تورا باد برد، می دانی؟
آقا همه تورا فراموش کرده اند اینجا
در کوچه های خالی و بی عبور، می دانی؟
در حاشیه های دفتر شعرم سکوت بی معناست
اینجا پر از هوای بودن توست ،می دانی؟
صدای بغض من از هر سکوت بالاتر
اینجا صدای شعر من از توست،می دانی؟
این بند بند شعر من پر حرفهای تو خالیست
اینجا فقط نیاز حضور توست،می دانی؟
دوباره دفتر شعرم شعله می کشد از تو
دلیل آتش آن را فقط تو می دانی
بیا امید من و صبح روشن شادی
بیا که چشم همه روبه توست ، می دانی؟

 


 



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: العجل , شعر , چشم , مولا ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : مسافر
تاریخ : جمعه 17 آذر 1391

تعداد صفحات : 7
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد