فاطمه سلام الله عليها در سوم ماه جمادی الثانی سال 11 هجری در روز سه شنبه به شهادت رسید!
سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد.
بحارالأنوار ج : 43 ص : 171
على بن معمر روايت كرده:
امّ ايمن پس از رحلت حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: نمىتوانم جاى فاطمه را در مدينه خالى ببينم. و لذا از مدينه خارج و به سوى مكّه حركت كرد، در بين راه، در محلّى به نام «جحفه» عطش و تشنگى شديدى بر او غلبه كرد به طورى كه ترسيد كه مبادا در اثر تشنگى از دنيا برود، پس چشمان خود را به آسمان دوخته عرضه داشت: خداوندا! آيا مرا تشنه مىگذارى در حالى كه من خادم دختر پيامبرت بودهام؟! على بن معمر گويد: در اين حال دلوى آب از آبهاى بهشتى براى او فرود آمد، پس بعد از نوشيدن از آن آب، تا هفت سال گرسنه نشد و چيزى نخورد.
مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ص 386.
پيامبر خدا فرمود:
هر گاه زهرا را مشاهده مىكنم، آن ستمهايى به يادم مىآيد كه بعد از من در حقّ او خواهد شد.
گويا مىبينم كه ذلّت داخل خانه وى شده باشد. احترامش از دست رفته باشد. حقّش را غصب كرده باشند. از دريافت ارث خود ممنوع شده باشد.
پهلوى او شكسته شده باشد. جنين وى سقط شده باشد و او فرياد مىزند:وا محمّداه! ولى كسى به دادش نمىرسد، استغاثه مىكند ولى كسى به فريادش نخواهد رسيد. لذا بعد از من دائما محزون، غصّهدار و گريان خواهد بود.
ترجمه بحار الأنوار 597 ترجمه: ..... ص : 597
وقتى پیغمبر خدا(ص) از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خوددارى كرد، و گفت: من بعد از پیامبر خدا(ص) براى احدى اذان نخواهم گفت. روزى فاطمه زهرا(س) فرمود: دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت: اللَّه اكبر، حضرت فاطمه(س) به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خوددارى نماید. و زمانى كه بلال گفت: اشهد أن محمّدا رسول اللَّه، فاطمه علیها السّلام صیحهاى زد و با صورت خود سقوط و غش كرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد. مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است! بلال اذان را تمام نكرده قطع نمود. پس از آنكه فاطمه زهرا(س) به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام كن. ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا مىشنوى و این همه ناراحت مىشوى مىترسم. لذا حضرت فاطمه علیها السّلام وى را معاف نمود.
هذا ما اوصت به فاطمه بنت رسول الله اوصت و هى تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور. یا على انا فاطمة بنت محمد (ص) زوجنى الله منك لاكون لك فى الدنیا والاخره انت اولى بى من غیرى حنوطى و غسلنى و كفنى باللیل و صل ولدى السلام الى یوم القیامه .
این وصیت نامه دختر رسول خداست در حالى وصیت مى كند كه شهادت می دهد خدایى جز خداى یگانه نیست و محمد (ص) بنده و رسول اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت كه هیچ شكى در آن نیست فرا خواهد رسید و ذات الهى جمیع مردگان را از قبور برانگیزاند و زنده گرداند و همه را وارد محشر فرماید.
اى على من فاطمه دختر حضرت محمد هستم خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت براى تو باشم و تو از دیگران بر من سزاوارترى .على جان حنوط و غسل و كفن كردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگذار و شب مرا دفن كن و هیچ كس را اطلاع نده. اینك با شما وداع می كنم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
رسیده عید و دلها شاد و خرم
همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده اند سفره بچینند
به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را
ولی توام شده با داغ زهرا
بود سین نخستین ، سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
از این ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم اینست
سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر